امشب یه اتفاق جالب افتاد. میدونین که اومدم مشهد خونه بابام. در پی اتفاقات اخیر در منزل پدری. خواهر کوچیکم که گفتم یه خواستگار آلمانی داشته سه چار سال پیش و میخواد بره ولی خونواده موافق نیستن چون پسره اصالتن افغانیه.ولی اون هربار میاد ایران میاد خواستگاری خلاصه خواهرم گفت شماره تو رو بدم با تو صحبت کنه خیلی داداشم بد حرفاشو به خونواده انتقال داده بود. خلاصه شماره منو داده بود و اون بهم زنگ زد چون نمیخواستم جلو مامانم باهاش صحبت کنم گفتم پیام بده. منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

بهداشت در جستجوی نام خدا انجام پروژه های داده کاوی مجله کادوناز هاشم عباسی - مشاوره کنکور تجربی مشاور شهر ارومیه naslebartar پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان